پرسش :

نظريه‏ى پلوراليسم (كثرت گرايى) و تقريرهاى مهم آن را تبيين فرماييد.


شرح پرسش :
پاسخ :
كثرت اديان در عالم خارج، حقيقتى است كه بر اساس آن، اين پرسش به ميان مى‏آيد كه پيروان يك دين خاص درباره‏ى اديان ديگر، بايد چه ديدگاهى داشته باشند؟ هدف انسان‏ها از دين‏دارى، رسيدن به كمال و رستگارى است، ولى آيا اين هدف با پيروى از هر دينى، محقق مى‏شود يا خير؟ در پاسخ به اين پرسش‏ها، هر دينى متناسب با باورهاى پذيرفته شده در آن دين، ديدگاه ويژه‏اى خواهد داشت.
كثرت گرايى(LURALISM ) در كنار انحصارگرايى و شمول‏گرايى، يكى از سه ديدگاهى است كه در بستر مسيحيت و بر اساس باورهاى ويژه در مسيحيت مطرح شده‏اند. پس تأكيد بر اين نكته لازم است كه ديدگاه ديگر اديان از جمله دين مبين اسلام لزوماً يكى از اين سه نظريه خواهد بود. پلوراليسم يا كثرت‏گرايى دينى بر اين باور است كه حقيقت متعالى در همه‏ى اديان مشترك است. با اين حال، ميان حقيقت فى نفسه(noumena ) و حقيقت، آن گونه كه انسان‏ها و فرهنگ‏ها، آن را درك و تجربه مى‏كنند،( henomena ) تفاوت وجود دارد. هنگامى كه مؤمنان از واقعيت غايى، سخن مى‏گويند، تنها مى‏توانند توضيح بدهند كه آن واقعيت چگونه برايشان پديدار شده است (مانند داستان فيل و توصيف آن از زبان كوران كه در مثنوى مولانا آمده است)؛ زيرا واقعيت غايى، نامتناهى است. پس همه‏ى اين تفسيرها بر او بار مى‏شود و هيچ منظر نهايى وجود ندارد؛ يعنى ما، انسان‏هايى كور و در بند مفاهيم و فرهنگ‏هاى خويش هستيم.
از راه ديگرى نيز مى‏توان به كثرت‏گرايى رسيد. گزاره‏هاى دينى، استعاره‏هايى هستند كه اعتبارشان به كارآيى آن‏ها در دگرگون ساختن و رستگارى انسان‏ها بستگى دارد. گوهر دين، دگرگون كردن شخصيت انسان است و گزاره‏هاى دينى هر چند در ظاهر متفاوت باشند تا وقتى بتوانند انسان را از خود محورى به خدا محورى برسانند، صادق خواهند بود. تجربه‏هاى دينى در اديان گوناگون، اشتراك‏هاى بسيارى دارند و اختلاف‏هاى موجود به دليل اختلاف فرهنگ‏هاست.
جان هيك كه از بنيان گذاران اين نظريه به شمار مى‏رود و مطالب ياد شده نظريه‏هاى او بود.( ديدگاه جان هيك كه با عنوان «نظريه‏ى پلوراليسم» بيان شد، برگرفته از اين منابع است:
الف. عقل و اعتقاد دينى، صص 904 و 414.
ب. مباحث پلوراليسم دينى، صص 95 و 78.
ج. تعدّد اديان، جان هيك، برگردان: بهاء الدين خرم‏شاهى، مجله‏ى كيان، ش 61. ) يادآورى مى‏كند كه اين نظريه تنها يك فرضيه است(مباحث پلوراليسم دينى، ص 47. ) و هنوز دليل مورد پذيرش عموم را ندارد . تعدد اديان، جان هيك، برگردان: بهاء الدين خرم‏شاهى، مجله‏ى كيان، ش 61. ) اين فرضيه بر پايه‏ى استقراء بنا شده است. استقراى ياد شده تنها در اديان بزرگ، صورت گرفته است و اين نظريه درباره‏ى اديان كوچك‏تر يا مذهب‏هاى پرطرفدار سكولار نظير كمونيسم بايد جداگانه بررسى شود. او مى‏گويد كه پلوراليسم لازمه‏ى منطقى شمول‏گرايى است؛ زيرا در واقع، مسيحيت با پذيرش شمول‏گرايى پذيرفت كه خارج از مسيحيت نيز رستگارى وجود دارد. البته اين كه آن‏ها را نيز مسيحى بناميم، از نظر جان هيك، يك گزافه‏گويى بيش نيست.( مباحث پلوراليسم دينى، صص 96 و 47. )
ديگر تقريرهاى پلوراليسم
صرف نظر از ديدگاه جان هيك، روى‏كردهاى ديگرى نيز در اين زمينه وجود دارد كه فشرده‏اى از مهم‏ترين آن‏ها را بيان مى‏كنيم.
سيد حسين نصر از انديشمندان مسلمانى است كه به گونه‏اى متفاوت به پلوراليسم مى‏رسد. تفاوت اصلى جان هيك و نصر در آن است كه هيك، دين را پديده‏اى انسانى مى‏داند، ولى نصر، آن را وحى الهى مى‏شمارد. معرفت، پلوراليسم دينى، محمد لگن‏هاوزن، برگردان: احمدرضا جليلى، مجله‏ى معرفت، ش 42، ص 97. ) دكتر نصر متأثر از مكتب «خرد جاويدان»،( همان، ص 97. ) مى‏گويد تقدير الهى اين گونه اقتضا كرده است كه هر دينى متناسب با ظرفيت‏هاى انسانى ويژه‏اى شكل بگيرد.
براى مثال، خداوند خواسته است كه عيسى در اسلام، پيامبرى الهى و بنده‏ى خدا باشد، ولى در مسيحيت، به عنوان منجى مطرح گردد. او مى‏گويد: «اگر فقط يك جامعه‏ى بشرى وجود مى‏داشت، نيازى به بيش از يك دين نبود.» جالب است بدانيد كه در گفت‏وگوى جان هيك با دكتر نصر، جان هيك بر اين نكته پافشارى مى‏كند كه پژوهش‏ها نشان مى‏دهد حضرت عيسى‏عليه السَّلام، خود را تجلى خدا نمى‏دانسته است. از اين رو، مسيحيان بايد عقيده‏ى «تثليث» را رها كنند. در مقابل، دكتر نصر به عنوان انديشمندى مسلمان با تأكيد بر اين كه چگونه مى‏توان باور داشت كه خداوند اراده كرده است مسيحيان دو هزار سال در خطا باشند، مى‏گويد: مسيحيان بايد بر ديدگاه سنتى خود پافشارى كنند. به هر حال، از نظر ايشان، مناسك و متون مقدس و برخى سخنان الهيات در چارچوب هر دينى، مقدر به تقدير الهى است.( معرفت، اديان و مفهوم ذات غايى، عدنان اصلان، گفت و گو با: جان هيك و سيدحسين نصر، برگردان: احمدرضا جليلى، ش 32، صص 07 - 77. )
ديگر تقرير مهم پلوراليسم، روى‏كردهاى زبان‏شناسى است. «ويليام اى كريستين» در كتاب «معنا و حقيقت در دين»، با بيان تفاوت ايمان و معرفت، مى‏گويد:
پيام‏هاى اديان مثل: «عيسى نجات دهنده است» يا «خدا رحيم است»، پيام‏هايى متفاوت هستند، ولى مانعة الجمع نيستند. اگر يهوديان، عيسى را منجى نمى‏دانند؛ بدان دليل است كه از كلمه‏ى «عيسى»، معناى متفاوتى را اراده كرده‏اند.( كلام جديد، عبدالحسين خسروپناه، قم، حوزه‏ى علميه‏ى قم، 9731، ص 671. )
اين تقرير را به صورت روشن‏ترى در نظريه‏ى «بازى‏هاى زبانى ويتگنشتاين» مى‏توان يافت. بر اساس اين نظريه، هر دينى، مفاهيم ويژه‏اى دارد. در مسيحيت، هيچ حكمى درباره‏ى «الله» ديده نمى‏شود. پس هيچ گاه اديان، ناظر به يكديگر نيستند تا همديگر رإ؛33ر« نفى كنند. هر دينى، گونه‏اى بازى زبانى ويژه‏ى خود را دارد.( پژوهش‏هاى قرآنى، پلوراليسم، ش 11 - 21. )
گفتنى است در مغرب زمين، مبانى متعدد ديگرى نيز به پلوراليسم مى‏انجامد كه بسيارى از آن‏ها را «ريچارد زگلين» در كتاب «به سوى يك الهيات چند دينى» گردآورى كرده است. فشرده‏اى از اين كتاب در مقاله‏اى در شماره‏ى اول فصل نامه‏ى حوزه و دانشگاه آمده است. هم‏چنين پلوراليسم از ديدگاه غربيان در كتابى با نام «صراطهاى مستقيم» به قلم عبدالكريم سروش (بدون آوردن مأخذ) گردآورى شده است.
شايد بتوان اكثر روى‏كردهاى مذكور را تحت سه نظريه‏ى عام گردآورى كرد:
1. پلوراليسم به معنى مدارا و هم‏زيستى مسالمت‏آميز براى پيش‏گيرى از جنگ‏ها و درگيرى‏ها است. يعنى حقيقت را متكثر نمى‏دانيم، بلكه تنها با پذيرش كثرت به عنوان واقعيتى اجتماعى، افراد را از نظر اخلاقى، به مدارا و صلح فرا مى‏خوانيم.
اين ديدگاه با اين سخن كه هر گروهى، خود را حق بداند، هيچ منافاتى ندارد. به طور كلى، پلوراليسم، اخلاقى است نه فلسفى يا كلامى. پس اين پرسش را بى‏پاسخ رها مى‏كند كه آيا همه‏ى دين‏داران مى‏توانند به رستگارى برسند يا خير؟
2. اين ديدگاه مى‏پذيرد كه دين واحدى از سوى خداوند آمده است، ولى اديان موجود را چهره‏هاى گوناگون آن دين مى‏داند. در جوهر اديان موجود، اختلافى نيست، بلكه تفاوت‏ها در فهم دين به وجود مى‏آيند. حقيقت عريان در دست هيچ كس نيست و هر كس، چهره‏اى از اين حقيقت را به فهم خودش درك مى‏كند.
3. در اين ديدگاه، حتى آن حقيقت واحد نيز پذيرفته نمى‏شود، يعنى آن‏چه متكثّر است، خودِ حقيقت است. بدين ترتيب، اين نظريه به نوعى نسبيت‏گرايى در متن واقع، ملتزم خواهد بود. پژوهش‏هاى قرآنى، پلوراليسم، ش 11 - 21. )
به هر حال، در رويكردهاى نوين دين‏شناسى، بايد به خاستگاه و بستر به بار نشستن اين گونه نظريه‏ها توجه كرد. بخشى از اين رويكردها، معلول تاريخ دينى غرب و عملكرد ويژه‏ى نهاد دين در غرب است. بخشى ديگر نيز نياز غرب امروز به شمار مى‏آيند. چيرگى روح اومانيسم و انسان محورى بر اين نظريه‏هاو سنجش دين با عقلانيت ابزارى در آن‏ها، از مهم‏ترين مسايلى است كه الحادى بودن اين نظريه‏ها را نمايان مى‏سازد.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه